سلام روزگار.... (ازدست عزیزان چه بگویم گله ای....)
| ||
|
خیلی وقته چیزی ننوشتم خیلی وقته جای نوشتن دارم زندگی میکنم خیلی وقته جای اینکه هوا رو نفس بکشم ؛ ؛ دارم تو رو نفس میکشم خیلی وقته جای اینکه به خودم فکر کنم؛ دارم به تو فکر میکنم اولاش شاید تو دلت مسخرم میکردی و میگفتی دیوونه ام ولی مطمئنم الان تو هم داری به من فکر میکنی من بهت نمگم دیوونه ای؛ میگم زندگی ای خیلی وقتا اذیتت کردم خیلی وقتا ناراحتت کردم خیلی وقتا از دستم خسته شدی خیلی وقتا فکر کردم به تو؛ به اینکه از دستم چی میکشی؟ ؟؟ خیلی وقتا کمکم کردی و نمدونم منم تونستم یخورده از محبتاتو جبران کنم یا نه؟ ؟؟ نمدونم تونستم خوش حالت کنم یا نه؟ !؟؟!؟!؟ همیشه تو همه لحظه های سخت پیشم بودی. ... شاید تو اون شرایط سختی که داشتم هیچکس کمکم نمکرد ولی تو موندی اگه نبودی منم الان نبودم الان نفس نمیکشیدم الان داشتم از تو آسمونا زمین رو نیگا میکردم ببخشتم که همیشه مزاحمتم و ناراحتت میکنم قلب خودمم دیگه از دست خودم خسته شده؛ چه برسه به تو که اینهمه اذیتت میکنم موضوعات مرتبط: نجواها ی شبانه من، ، برچسبها: پارسال 1393/12/13 دقیقا یک همچین روزی پرنسس بابا به دنیا اومد و زندگیم رو پر از شادی و امید کرد فردا هم تولد یک سالگیش هست امیدوارم همیشه شاد و سرحال و پر انرژی باشه
پرنسسم تولد یک سالگیت مبارک موضوعات مرتبط: نجواها ی شبانه من، ، برچسبها: [ 13 / 12 / 1394برچسب:زندگی, ] [ 8:34 PM ] [ meysam ]
پرنده ای که رفت بگذار برود
هوای سرد بهانه است ...
هوای دیگری به سر دارد . . . !
موضوعات مرتبط: نجواها ی شبانه من، ، برچسبها: [ 16 / 2 / 1392برچسب:بزرگترین وبلاگ عاشقانه,بهترین وبلاگ عاشقانه,دلنوشته,اس ام اس عاشقانه,جملات عاطفی,متن های عشاقانه,خداحافظی,دوستت دارم,تنهایی,عاشقانه,عشق,عاطفی,حرف دل,دلتنگی,بهترین وبلاگ,جملات زیبا,جملات دلنشین,بزرگترین وبلاگ, ] [ 2:50 PM ] [ meysam ]
جز تو جز من تو نباشی بی قرارم بد میبینم بد میارم بی تو من واسه ما دوتا کی بهتر از ما از همین امروز تا آخر دنیا موضوعات مرتبط: نجواها ی شبانه من، ، برچسبها: ویا ازهمه که تنهایی را بزرگترین تجربه ام کردند، یا ازخودم که اجازه دادم تا با من چنین کنند... خسته ام،از همه کسانی که در اطرافم پرسه می زنند و می خواهند به من بفهمانند که دلشان برایم می سوزد... نه! من دلسوزی کسی را نمی خواهم... اصلا... اصلا تورا هم نمی خواهم! چرا که اگر نبودی، من حال، چنین خوارو سرشکسته نبودم... این چنین غم بغل کرده وافسرده به گوشه ای پناه نمی بردم... وبا پنجره ای بسته و بخارسرد و یخ زده همدم نمی شدم... کاش این چنین آرزویم بر باد نمی رفت... کاش این چنین خسته نمی شدم که آرزوی نبودن،بزرگترین آرزویم شود... می دانی به چه شبیه شدم؟؟! به بهاری که در اوج سرسبزی اش به خزانی برگ ریزان تبدیل شده است. کاش... کاش زندگی و سرنوشت طوری رقم می خورد که این خزان برای خودش فصلی و برای من فصلی جدید می شد... اما چنین اتفاقی نیفتاد...و همه چیز آن گونه نباید می شد، شد... موضوعات مرتبط: نجواها ی شبانه من، ، برچسبها:
بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را به حراج گذاشته ام... بی انصاف چانه نزن...! حسرتهایم به قیمت عمرم تمام شده...!!! موضوعات مرتبط: نجواها ی شبانه من، ، برچسبها: گريزانم از اين مردم كه با من به ظاهر همدم و يكرنگ هستند... ولي در باطن از فرط حقارت به دامانم دوصد پيرايه بستند... از اين مردم كه تا شعرم شنيدند به رويم چون گلي خوشبو شكفتند... ولي آن دم كه در خلوت نشستند مرا ديوانهاي بدنام گفتند... موضوعات مرتبط: نجواها ی شبانه من، ، برچسبها:
صفحه قبل 1 صفحه بعد
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |